صمیمانه

ولی ای کاش این تیکه از زندگیم دیرتر بگذره ... تا بیشتر ازش لذت ببرم...

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان» ثبت شده است

کلبه ی عمو تام...

#نقد_رمان
#کلبه_ی_عمو_تام

تام پیرمرد سیاه چهره ای که به عنوان برده در خانواده ی امریکایی کنار همه ی بردگان سیاه پوست دیگر، از زن و مرد، کوچک و بزرگ، داستانش روایت می شود.

در حقیقت کلبه عمو تام، داستان تام نیست، داستان برده داری است. سیاستی که آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی در برخورد با مردمان ربوده شده از آفریقا در پیش گرفته بودند.

قسمتی با آنها انسان وار برخورد میکردند و عده ای بد تر از حیوان. نویسنده تلاش کرده است با زندگی این سیاه پوست های اسیر شده، افکار و عقایدشان، را به تصویر بکشد. در این میان یک نکته جلوه زیادی دارد و آن نوع نگاهی است که سیاه و سفید از دین مسیحیت میگیرند. سیاهانی که از کودکی زیر دست اربابان آمریکاییشان مسیحی بار آمده اند، مقید و عاشق مسیحیت هستند، در حالی که سفید پوستان لاقیدند و دین مسیحیت حربه ای شده است برای برده داری. چون طبق تعالیم مسیح مقابل ظلم کوتاه آمدن راهی برای رسیدن به بهشت است.

سیاهان تعلیم دیده اند که فقط خوب باشند حتی اگر به خاطر شکنجه ها تا دم مرگ هم کشیده شوند، تنها دعا کنند و ارباب را از جانب خدا صاحب اختیار بدانند و همین.
کلبه ی عمو تام جای بحث زیادی دارد و خواندنی است .

زنان سیاه پوستی که از مردانشان جدا و کودکانی که به ظلم و زور از آغوش مادر کنده می شدند و برای فروش برده میشوند یا برده هایی که از شدت شلاق کشته می شوند اما بالعکس در آمریکای شمالی برده ها مورد تکریم ند اما تعلیم دیده اند که واقعا برده باشند .

اسلام برده داری را لغو کرده است چون خدا انسان ها را آزاد آفرید .

آزاد نه برده!!!!!

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • سه شنبه ۶ شهریور ۹۷

    یه پیشنهاد ویژه...


    #پیشنهاد_ویژه
    #ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • سه شنبه ۶ شهریور ۹۷

    یه برش ویژه...

    #برشی_ویژه ️

    جرج گفت: کلام همه پیامبران و عدالت خواهان جهان ،شبیه کلام علی ست.برای همین من اسم کتابم را گذاشتم علی صدای عدالت انسان .
    کشیش گفت: برای همین امروز پیش تو هستم تا درباره ی علی بیشتر بدانم .
    جرج گفت: برای شناخت علی باید به وجدان خودت رجوع کنی پدر و تعصب مسیحیت را از خودت دور کنی و علی را با هیچکس قیاس نکنی جز خودش‌…✂

    #ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • يكشنبه ۴ شهریور ۹۷

    یه پیشنهاد ویژه...

    #پیشنهاد_ویژه

    کم کم داریم می رسیم به روز عید غدیر...
    عیدی که از بچه های امیرالمومنین💕 عیدی می گیریم...

    چقد خوب میشه،
    اگه یه حال اساسی بهمون بدن...
    چقد خوب میشه،
    اگه یه رمان باحال📖 بهمون عیدی بدن...
    چقدر خوب میشه،
    اگه کتاب #ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند بهمون بدن...

    بر و بچه های امام دل نواز!
    منتظریم تا به دل💔تشنه ی ما کتآب📚 بدین...

    💐!!!پیشاپیش عید همگی مبارک!!!💐

    برای تهیه ی کتاب، به آیدی مدیر مراجعه کنین:
    @yaranesamimi

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • يكشنبه ۴ شهریور ۹۷

    دختری در قطار...

    #نقد_رمان
    #دختری_در_قطار

    ازدواج یعنی همین: امنیت،گرما،راحتی....

    این جمله ی شخصیت اول داستان است که آخر رمان می گوید: زنی که بار روایت زندگی تمام زنان اروپایی و آمریکایی را بر دوش کشیده است.

    در کل رمان، زنان نه احساس امنیت دارند و نه می توانند دل به گرمای واقعی محبت خانواده دهند تا طعم راحتی را بچشند.

    ترس و دلهره، بی پناهی و تنهایی، تنها و تنها کادوی زندگی به سبک غرب است که باعث می شود آن ها به دروغ و شراب و خیانت و..... پناه ببرند تا شاید برای لحظاتی آرام بگیرند!

    این کتاب؛ داستان زندگی سه زن است.

    ریچل که بخاطر بچه دار نشدن به شراب پناه می برد و همسرش تام که یک دروغگوی متهجر است با زنان دیگر روزگارِ شهوانی خودش را می گذراند.

    آنا که همان معشوقه و هم خوابه تام است، در آخر بجای ریچل، زن تام می شود.

    مگان زنی که از شوهرش اسکات خسته است، پرستاری بچه ی تام و آنا را قبول می کند و در آخر به دست تام کشته می شود و در پایان داستان تام نیز بخاطر خیانت های مکررش به دست آنا و ریچل به چنگال مرگ می افتد و نفله می شود.

    فراتر از قلم نویسنده، داستان در فضایی دلگیر، سیاه، مستی و تنهایی، بوی خیانت و کثافت جلو می رود.

    دختری در قطار داستان تمام زنان مورد خشم فرهنگ مدرن است. فرهنگی که در آخر زن را چون سگی می بینند که دم تکان می دهد.

    و زنی که دلش می خواهد زن باشد و مادر، اما واقعا نمی داند چرا به او فقط به چشم یک جنس نگاه می شود که فقط و فقط جسمش ارزش دارد نه چیز دیگر.

    تنهایی جوانان آمریکایی و اروپایی از همان اوایل جوانی شروع می شود، از همان سن 16 _ 17 سالگی که از خانواده ها جدا می شوند و بهتر است بگوییم ترد یا رانده می شوند.

    در تمام داستان حرفی از خانواده نیست و همه در خانه های مجردی زندگی می گذرانند. دنبال کار می گردند تا بتوانند از مرگ نجات پیدا کنند، می خورند تا بتوانند کار کنند.

    کار می کنند و می خورند تا بتوانند با شراب مست شوند و کنار زنی، غریزه ی شهوانی شان را ارضا کنند. پس شراب و زن از تفریحات معقولشان است.

    کاش آخر کتاب نقدی درست برای خوانندگان نوشته می شد. آنان که شیفته ی زندگی به سبک غربند. درحالی که خودشان به کرات در کتاب ها و به خصوص این رمان می گویند: این زندگی بوی گه میدهد.

    بریده ای از کتاب:

    تو مثل یکی از اون سگایی. سگای ناخواسته ای که همه ی عمر باهاشون بدرفتاری شده. آدم میتونه مدام بهشون لگد بزنه و لگد بزنه. اما اونا بازم برمیگردن، گریه و زاری می کنن و دم تکون میدن. شروع کن! امیدوارم کارت اینبار متفاوت باشه.« تو یه سگی ».

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • جمعه ۲ شهریور ۹۷

    شب تاریک و...


    شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل
    مگر که توی تصویری ببینیم این شمایل را...👆!!!

    #کتاب_نخوانی

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • پنجشنبه ۱ شهریور ۹۷

    بعضیا...

    بعضیا...


    #📖

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • يكشنبه ۲۸ مرداد ۹۷

    تاب طناب دار

    #نقد_رمان
    #تاب_طناب_دار 📖

    اولین بار نیست که کسی، قلمش را، داستانش را، هنرش را، بر روی کاغذ می آورد برای بیان گوشه ای از تاریخ کشورش.

    اولین بار هم نیست که کسی اولین رمانش را برگی از تاریخ می نگارد و حقایق را با ظرافت و دقت همراه می کند تا نسل امروز و فرداها بدانند اما قطعا این کتاب اولین کار مهدی پناهیان است که قوت و موضوع بی نظیری دارد و البته نویسنده شجاعتی به خرج داده است که در این زمان و با این هجمه زیاد فضای مجازی ، موضوعی را به نگارش در می آورد که با چاپ آن تیرهای فراوان به سمتش پرتاپ می شود.

    داستان چند بعدی کتاب چه از لحاظ شخصیت ها و چه از نظر وقایع با قلم و ذهن نویسنده چنان خوب بر ورق ها نشسته است که خواننده مطمئن می شود با یک نویسنده و یک خبرنگار در صحنه، یا حتی یک فراری از زندان اشرف یا شاید هم با یک جوان دانشجوی بازی خورده طرف است. نگاهی که از کنه وجود سمانه؛ از مجتبی؛ از واقعیت فتنه، از اردوگاه اشرف، از طراحی چند تکه ای چشم آبی ها در داستان وجود دارد این را به خواننده القاء می کنند.

    وجود شخصیت پردازی های آرام و عمیق با خوانش افکار و همراهی روحیات آن ها، تسلط به اتفاقات و روال زندگی آن ها در طول داستان، فضاسازی درست و شکیل و تسلط به وقایع آن تکه تاریخ و معما گونه در آوردن رمان که تا آخرین صفحه باقی می ماند همه نقاط قوتی است که در کنار نتقطه اوج های زنده به چشم می خورد.

    هر چند فضای مجازی امروز جوانان ما را ترغیب می کند به ندانستن درست و قایع و نخواندن آنها و به صورت گزینشی و برشی در اختیار مردم و گاها به دروغ می گذارد اما باید به همت و شجاعت این نویسنده جوان آفرین گفت و منتظر آثار دیگر از او ماند.

    به هر حال کتاب داستان پسری دانشجو است بنام مجتبی که فریب دوستان تشکیلاتی اش به نام سهرابی و آتوسا را می خورد و برای نشان دادن فضای بد کشور در دانشگاه نمایشگاهی درست می کند تا انتخابات را به سمتی سبزگونه ببرد. سهرابی و آتوسا نماینده های منافقین در ایران هستند که توانسته اند تشکیلات خوبی از ناراضی ها راه بیندازند.آتوسا خودش داستانی جدا دارد از نحوه و علت پیوستنش به منافقین و با آموزش و برنامه دقیق جلو می برد در این میان متین و مصطفی بچه های بسیج دانشگاه مورد اتهام قرار می گیرند و در جریان فتنه 88 مجتبی متوجه اشتباهش می شود که قبل از آنکه متین را متوجه کند با تیر آتوسا کشته می شود.....

    #مهدی_پناهیان
    #عهد_مانا

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • جمعه ۲۶ مرداد ۹۷

    ادواردو...

    #نقد_رمان
    #ادواردو

    ادواردو را دوست دارم. رمانش را نمی گویم، شخصیت وجودی پسری جوان به نام ادواردو را میگویم. پسر امپراطور پول ایتالیا سرپرست تیم یونتوس. شاهزاده اروپایی نه به خاطر چهره زیبای اروپایی اش، یا قد و قواره زیبا یا ثروتمندی اش که باعث شده بود نخست وزیر ایتالیا برای دیدار با آنها وقت بگیرد. بلکه به خاطر آزاد بودنش، رهایی اش از هرچه مثل طوق دور گردن انسان می افتد و اسیرش می کند.

    به خاطر اینکه خودش بود و خودش ماند، تا اینکه کشتنش( بخوانید شهیدش کردند). قبلا کتاب هدیه مسیح را درباره ادواردو خوانده بودم. کوتاه و ناقص، دلم می خواست روزی برسد که رمانی مفصل راجع به او ببینم. وبالاخره آن روز فرا رسید. کتابی کرم رنگ که نام او مزینش کرده بود.

    رمانی که جواب خیلی از سوال های مرا داد. و ادواردو را مانند یک قدیس در ذهن من بالا برد. رمانی که تمام اتفاقاتش در ایتالیا افتاده و با مهارت نویسنده از چند لایه و زاویه نگاشته شده که بر جذابیتش افزوده وکشش بالایی برای خواندن در خواننده ایجاد می کند. هر چند نمی دانم چرا نویسنده رمان را رنگ و بوی سیاسی می دهد. چه چیزی را میخواسته در کنار حقیقت جویی ادواردو بگوید. حقیقت زیبای این رمان جوانی به نام ادواردو است که از سه هوی و هوس می گذرد.

    1) از فضای باز و مست کننده دین مسیح و یهود می گذرد

    2) از پول و رفاه می گذرد

    3) از تهمت و تنهایی و... می گذرد

    و دست آخر به شهادت میرسد. و قطعا حقیقت این است کسی که از اسلام می گذرد، تا فرزند و وجهه و سرمایه خودش را نگه دارد ملاک حال امروز افراد است. تا خدا که را هدایت کند.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • سه شنبه ۲۳ مرداد ۹۷

    هوای من...

    هوای من
    آدمو از تو هوا میاره رو زمین...
    یعنی با مخاطباش رو راسته دیگه...
    فیلم سیاه سفیدو رنگی تعریف نمی کنه...

    نخونده نمی تونی بفهمی که
    😄چ ق د ب ا ح ا ل ه😄

    #هوای_من
    #نرجس_شکوریان_فرد

  • ۰ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • یاران صمیمی
    • سه شنبه ۱۶ مرداد ۹۷