خودکار دستش بود و داشت مطلبی را یادداشت می‌کرد.

پسرداییش آمد و می‌خواست مطلبی یادداشت کند.

به عبدالمهدی گفت:

- خودکارتو بده، می‌خوام بنویسم.

خودکارش را محکم‌ برای خودش نگه داشت و دنبال خودکاری دیگر گشت اما پیدا نکرد،

 از خانه بیرون رفت.

 یک خودکار خرید و آورد و

 در مقابل چشمان گشاد و پرسش‌گر همه گفت:

- خودکار دستم برای بیت الماله...

{🌿📚}

برشی از کتاب عبدالمهدی

نوشته نرجس شکوریان فرد

به مناسبت سی‌وپنجمین سالگرد شهادت شهید عبدالمهدی مغفوری🖤

 

#من_و_کتاب