هرکس می‌آمد خواستگاری، به
✨فاطـمـه«سلام الله علیها»✨
می‌گفتند و پاسخ منـ✘ـفی را از خودش می‌شنیدند...


🌿عـلی«علیه السلام»🌿
که رفت نزد پیامبر«صلی الله علیه و اله»،
جوانی بود که هیچ از دنـ🌍ـیا نداشت...


🗡¦ جز شمشیر و شتر و یک زره.
کارگری می‌کرد برای🌴←[درآوردن روزی!]→🌴


اما اعتبارش به
💡﴿ایمان بود و تقوا و اخلاقی﴾💡
که زبان‌زدش کرده بود...


🌈¦ رسول خدا
اختیار زندگی فـاطـمه«سلام الله علیها» را
 به فاطــ🌿ــمه سپرده بود...


🦋¦ فقط اسم علی«علیه السلام» که آمد،
فاطمه«سلام الله علیها» در سکوت،

      ♡....•°﴿صورتش رنگ گرفت...﴾°•....♡


✨¦ پیامبر«صلی الله علیه و اله» لبخند زد و فرمود:
الله اکبر، سکوت او یعنی

        ✦...{اقرار به خــ♥️ــواستن.}... ✦

💭 کتاب مادر
✍️ نرجس شکوریان فرد

 

تهیه نسخه الکترونیک کتاب مادر و پدر 👇
📲  https://b2n.ir/923309


『خـرید اینـترنتـی کتـاب📮』
 🛒 https://eitaa.com/sefaresh_namaktab


📖 #معرفی_کتاب
💙 #جشن_پیوند_مادر_و_پدر

               💐✨https://eitaa.com/takrang1   💐✨