صمیمانه

ولی ای کاش این تیکه از زندگیم دیرتر بگذره ... تا بیشتر ازش لذت ببرم...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پرواز» ثبت شده است

یک پلک تا فاجعه..

|یک پلک تا فاجعه|

 

مطمئن شده بودند که پرواز تا دقایقی دیگر می‌نشیند.

قرار بود که توی فرودگاه کار یکسره شود. نیروهای گارد ویژه هم آماده باش بودند

 تا در صورت هرگونه نقص،

 در نقشه عملیات کار را به اتمام برسانند.

 

هواپیما نشست

ابومهدی، حاج قاسم را بغل کرد و بوسید.

دیدار ها تازه شده بود

 

ساعت درست ۱:۲۰ دقیقه بامداد را نشان می‌داد.

 

موشک‌ها روی خودرو لاک شدند

اپراتور پهپاد نفس عمیقی کشید، دکمه فایر را کلیک کرد.

 

شب تاریک فرودگاه بغداد به یکباره شعله‌ور شد.

اپراتور پیام فرستاد.

 

تمام

و 

جهان لرزید.

#لحظه_های_جدایی💔

#حاج_قاسم✨ 

ا#hero🇮🇷

#فاطمیه 🖤

 

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • دوشنبه ۱۳ دی ۰۰

    وقتی پرواز می کنی...

    وقتی پرواز میکنی...
    هرچی بالا میری؛ بالاتر و بالاتر میری...

    دنیا از دید تو بزرگ تر می شه🔶
    تو از دید دنیا کوچیک تر🔸...



    پ.ن:
    یعنی وقتی از بالا ببینیم👀 و فکر کنیم،
    می بینیم که کل دنیا در برابر دنیای ما خعلی بزرگه!
    در‌حالی که ما فقط چارتا رفیق و مدرسه و... رو می بینیم!
    و البته خودمونو که در برابر این بزرگی یه اپسیلونم نمیشیم!

    #تلنگر

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • دوشنبه ۳۰ مهر ۹۷