صمیمانه

ولی ای کاش این تیکه از زندگیم دیرتر بگذره ... تا بیشتر ازش لذت ببرم...

۹۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهربان من» ثبت شده است

جانم فدای تو !

بِنَفْسی اَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا

 

جانم فدایِ تو!

 «آن» دور شده‏ای که از ما کناره ندارد.

 

#ندبه

#مهربان_من

💚@takrang1

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • جمعه ۲۱ آبان ۰۰

    مهر تو همان کیمیایی است که..

    یـا‌صاحب‌الزمـان‌عج‌🌱..

     

    یا رب آن یارِ سفر ڪرده به ما باز رسان

    دردِ هجران‌زده را دیدنِ او درمان است...

    .

    #مهربان_من

    #جمعه

     

    💚°•○@takrang1○•°💚

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • جمعه ۹ مهر ۰۰

    ڪجایـے آرزوےِ عزیز مݩ . . ؟🌱

              • • •〖 ✿ ฺ🧡 ฺ✿ 〗• • •

     

    حـواسِ دلـمـ♡

    اگر از حضور و ظهورت پرت شود

    آرزۆ هایَمـ . . . 

    یا خیالات خسته ڪننده می‌شوند

    یا روزمرگی های بلند مدت!

     

    ڪجایـے آرزوےِ عزیز مݩ . . ؟🌱

     

    ☔️| #مهربان_من

    🌻| #جمعه  

      ✾"✾"✾"═══════╗

      🦋°‌@yaran_samimii

      ╚═══════"✾"✾"✾

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • جمعه ۴ تیر ۰۰

    اولین کسی که زندگی آدم را خراب می کند....

    🔥// اولین کسی که 
    زندگی‌‌ آدم را خراب می‌کند،
    خود او هست و تصمیم های اشتباه...!

    💦\\ اولین کسی هم 
    که خرابی ها را می‌پوشاند،
    امام است و محبتی♡ تمام نشدنی...!

    🌤(: فکرش را بکن...

    تو کج می‌روی!
    تو عقب می‌مـانی!
    تو جبران می‌خـواهی!
    اما...💔
    حسین شهید می‌شود!
    اهل بیتش اسیـر!
    و کودکانش...

    او غربت و تنهایی را به جان می‌خرد؛
    تو هـم اگر غریب بمـانی... نه!🍁

    اگر اشک بریزی برای غریب ماندن او؛
    از شر خطاها راحت می‌شوی!☘️

    فقط ♡امام♡ است
    که برای تو تمام داراییش را می‌بخشد...

    ✨ #مهربان_من 
    🌸‌@yaran_samimii
    samimane.blog.ir🌸

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • شنبه ۳ آبان ۹۹

    دریغ نمی کند محبتش را...

    🙄 بعضی ها از دست‌شان کـه در برود
    گاهی... اتفاقی محبتی را نثار می‌کنند!

    😬 یک عده در تلاطـم اند و اهل شک
    یعنی... یک وقت مهربانـند و وقتی نه!

    ❤️خوبے برای خوبان خاص عالم
    نه اتفاقی است نه گاه گاهی...⏰

    🌿 عادت است و همیشگی!
    🌿 خصلت است و خراب‌نشدنی!
    🌿 پناهنـد بـرای ذره ذره‌ی ذرات عالم!

    مثل کریم اهل بیت!☀️
    مثل قائـم آل محمد!🌤

    امــــام🌱
       حتی در غربت و غیبت
               دریغ نمی‌کند محبتش🦋 را!...

    #مهربان_من
    #شهادت_امام_حسن_مجتبی

    🌸‌@yaran_samimii
    samimane.blog.ir🌸

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • پنجشنبه ۱ آبان ۹۹

    محبت آغشته به خیانت...

    بعضے ها چشم بسته😴 زندگی می‌کنند
    تا بتواننـد زنـده بمـانند!

    ‌زشتے‌ ها و ظلم‌ ها را💣 ندید می ‌‌گیرند
    تا کار برایشان در نیاید!

    محبت‌ آغشته به خیانت را می‌چشند💔
    اما آغوش پر محبت تو را رهـا می‌کنند...

    اما
    من دلم یک زندگی شیرین😋 می‌خواهد!
    ✖️ نه چشم هایم را می‌بندم
    ✖️ نه به تلخی ها قانـع می‌شوم
    ✖️ و نه یک لحظـه بیکار می‌نشینم...

    و البته می‌دانم:

    با تو مسیر عالم و آدم‌ها هموار می‌شود!
    دسـت اندازهـا توقـف🚫 می‌کـنند
    و زندگے🌱 به راه می‌افتد!...

    #مهربان_من

    🌸‌@yaran_samimii
    samimane.blog.ir🌸

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • چهارشنبه ۳۰ مهر ۹۹

    سلام آقای...

    سلام آقای مهربوووووونم💐💐

    آقاجون انشأالله هرچه زودتر ،روزی برسه که مهربونیات جهانی بشه 🌏🌏🌏

    که همه بفهمیم قشنگیاتو💝💝

    که هر چی زودتر عشق و خوشحالی تو جهان پایدار بشه🎁🎁🎁🎁🎉🎉🎊🎊

     که دیگه نتونن بهمون زوووور بگن......
    🔮🔮🔮

    مهربونمون کمک کن کمک کنیم برای اومدنت...

    #مهربان_من

    🌺  @yaran_samimii
    samimane.blog.ir

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • جمعه ۳۱ مرداد ۹۹

    با یه نفر...

    با یه نفر از دوستام  قرار بود بریم خونه ی خدا!
    هرکدوم مون سیصد تومان پول داشتیم. ولی من بین راه مریض شدم و تقریبا همه ی سیصد تومان خرج بیماریم شد!
     بالاخره رسیدیم و در مدینه ساکن شدیم؛ امّا من خیلی ناراحت بودم
    آخه دو نفری با سیصد تومان پول توی کشور غریب چیکار کنیم؟!!😥

    همینطور که نشسته بودم، دیدم آقای محترمی به اتاقم اومد و فرمود:
    "سیصد تومان برای تو کافی است."
    منم که دل و دماغ نداشتم گفتم:
    «برای عمّه تو کافی است.»🤐
     دیدم برگشت و فرمود:
    "سیصد تومان برای تو کافی است و هرکس هم که از تو پول خواست به او بده، برای تو کفایت می کند."
     اینو گفت و رفت...

     وقتی که رفت من تازه به خودم اومدم و فهمیدم این یه دیدار غیرعادی بوده!
    زدم توی سرم و زار زدم که چرا با ایشان این طور صحبت کردم؟😱
    رفیقم اومد و پرسید: چرا گریه می کنی؟
    من چیزی بهش نگفتم! وقتی رفتیم مکه، پشت سر هم آدمای مختلف اومدن و هرکدوم صد تومان صد تومان خواستند و من هم دادم
    تا آخرین بار که یه نفر اومد گفت:
    چهل تومان بدهی داریم،
    گفتم: از کیسه امام زمان💚 می دهم!
    دادم و دیگه بعد از اونکه این مطلب فاش شد، پول ادامه پیدا نکرد...

    کتاب روزنه ای از عالم غیب

    #ادب
    #مهربان_من
    🌺@yaran_samimii
    samimane.blog.ir🌺

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • جمعه ۳۱ مرداد ۹۹

    اگر نبودی...


    💚مهربان من!💚
    اگر نبودی...
     لذت ها و شیرینی های زندگی کجا می رفت؟!

    بعضی شادی های مثل رنگ اند🖌
    ظاهر را قشنگ می کنند و درون را ویران😞...

    اما لذت هایی که برایم تجربه می شود
    با تو💞
    برای تو💗
    به خاطر تو💓
    حسابی آباد می کند درون و بیرونم را...

    دیگر نیازی به تظاهر نیست!
    لازم نیست که با چسب لبخند بزنی!😏

    وقتی امام داری...!!

    دلت را آباد💝 می کند...
    رویت😊 هم آباد می شود...

    اصلا امام اصل و باعث آبادانی و زیبایی است...
    حاکم دل باشد، دل💛...
    فرمانروای عالم باشد، عالم را زیبا✨می کند...

    #مهربان_من
    #میخواهم_یار_تو_باشم

    🌺@yaran_samimii
    samimane.blog.ir🌺

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • پنجشنبه ۳۰ مرداد ۹۹

    ایستگاه اتوبوس...

    ایستگاه اتوبوس...
    در پوست خود نمیگنجد...
    آخرین روز امتحان... ✍️
    و بعداز آن جشن فارغ التحصیلی...
    نتیجه ی تلاش و سالها زندگی در 😔غربت...

    اتوبوس🚎 آمد...
    صندلی کنار پنجره...
     رشته های خوشحالِ افکار...

    توقف ناگهانی...
     اتوبوس خراب شد...
    رشته افکار پاره شد...😨
    تعمیر اتوبوس طول میکشد...
    دنیا بر سر پسر جوان خراب شد...
     اگر دیر به امتحان برسد....
     خدای من...
    چه کسی کمکم میکند؟...

     ناگهان...لحظه ای... خیالی...
    یاد یک نام فراموش شده...
    صدای آرام و مهربان...
    یادگاری از مادر؛
    «یاصاحب الزمان»... 💔 شکست...

    دل همیشه
    با صدای بلند اما بیصدا میشکند...

    گاهی نگاهی... امیدی... تنها کسی... آخرین نفسی...
    بی منت و با محبت...
    فقط کافی است تا بخواهی از او...

    یاد نمازهای اهمال شده...یاد گناهان آزار دهنده...
    شرمندگی...😔
    با چه رویی به درگاهت پناه بیاورم مولا؟!...
     من تو را فراموش کرده بودم...
    اما تو هیچوقت مرا به حال  خود رها نکردی...
    همیشه دستم را گرفتی...
     مثل پدری که هرچقدر از فرزندش بدی ببیند بازهم برایش دلسوزی میکند...
    دستش✋ را میگیرد....

    قول مردانه... قول میدهم همیشه نمازم را اول وقت بخوانم...

    صدای صحبت راننده باغریبه... استارت زد.... اوه مای گاد!!! اتوبوس روشن شد...😍
    .
    غریبه از پله های اتوبوس بالا آمد.... جوان را به اسم صدا کرد... قولی را که به من دادی فراموش نکن...و رفت... باران چشمان جوان تا زمان رسیدن بند نمی آمد...😭💙
    .
    چندسال بعد...ایران... سفر با اتوبوس... وسط راه... صدای اذان...
    جوانی به راننده اصرار میکند تا توقف کند برای نماز اول وقت... راننده قبول نمیکند... جوان سماجت میکند... راننده مجبور میشود نگه دارد.... نماز شکسته را در سکوت بیابان به پایان میرساند.... راننده غر میزند که تا ساعتی دیگر به استراحتگاه میرسیم!...
     جوان اما در قلبش زمزمه میکند: مرا عهدی است با جانان...💝

    #مهربان_من
    🌺@yaran_samimii
    samimane.blog.ir🌺

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • چهارشنبه ۲۹ مرداد ۹۹