صمیمانه

ولی ای کاش این تیکه از زندگیم دیرتر بگذره ... تا بیشتر ازش لذت ببرم...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عملیات» ثبت شده است

یک پلک تا فاجعه..

|یک پلک تا فاجعه|

 

مطمئن شده بودند که پرواز تا دقایقی دیگر می‌نشیند.

قرار بود که توی فرودگاه کار یکسره شود. نیروهای گارد ویژه هم آماده باش بودند

 تا در صورت هرگونه نقص،

 در نقشه عملیات کار را به اتمام برسانند.

 

هواپیما نشست

ابومهدی، حاج قاسم را بغل کرد و بوسید.

دیدار ها تازه شده بود

 

ساعت درست ۱:۲۰ دقیقه بامداد را نشان می‌داد.

 

موشک‌ها روی خودرو لاک شدند

اپراتور پهپاد نفس عمیقی کشید، دکمه فایر را کلیک کرد.

 

شب تاریک فرودگاه بغداد به یکباره شعله‌ور شد.

اپراتور پیام فرستاد.

 

تمام

و 

جهان لرزید.

#لحظه_های_جدایی💔

#حاج_قاسم✨ 

ا#hero🇮🇷

#فاطمیه 🖤

 

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • دوشنبه ۱۳ دی ۰۰

    جایی آن ور جهان..

    |جایی آن ور جهان|

     

    لیوان آب پرتقالش را ریخته بود و زل زده بود به مانیتور بزرگ.

    خط امن اتاقش زنگ خورد.

    از دفتر وزیر دفاع بود

    صدایی مردانه با لبخندی مرموز گفت:

    داری می‌بینی؟

    جواب داد:

    می‌بینم...

    صداگفت: 

    نیم ساعت دیگر تمامه...

    تماس قطع شد.

    داخلی دوباره زنگ خورد

    و گفتند:

    جناب پرزیدنت توی کاخ نیستند اما گویا از جایی شاهد عملیات هستند

    آب دهانش را قورت داد و گفت:

    باشه ممنون.

     

    #لحظه_های_جدایی💔

    #حاج_قاسم ✨

    ا#hero🇮🇷

    #فاطمیه🖤

     

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • یاران صمیمی
    • دوشنبه ۱۳ دی ۰۰