°
از هر زمان، بیشترین استفاده👌✨
#مدیریت_زمان ⏰
|°@takrang1°|
°
از هر زمان، بیشترین استفاده👌✨
#مدیریت_زمان ⏰
|°@takrang1°|
این شعر رو یکی از رفقا فرستاد برامون!
من که خیلی دوستش داشتم!
شمام نوش وجود کنید :)
#شعر_بخونیم🌱
🪴@takrang1
داشتیم از جاده میرفتیم و دوراهیهای بسیاری که جلوی رومون باز میشد...🛤
با کمک نشان و سوال و پرسش میفهمیدیم مسیر دقیقا همین جاده سنگلاخِ، خاکیه، صعبالعبوره!🤦♂
اما خودمون و میانداختیم تو این جاده!
جای تعجب نداشت؟!
.
.
خداوکیلی چرا تعجب نمیکنید؟!🙄
چرا برای اینکه راحتتر باشیم از مسیر آسفالت صاف نرفتیم، واقعا چرا؟!🤔
.
.
چرا این سوال مسخرهاست؟!👀
چرا بهمون برمیخوره؟!
چون جواب واضحه!
هدف ما، وادارمون میکنه
گاهی از مسیرهای سخت بریم!🛤
گاهی سختیها رو به جون میخریم!
هدف ما رسیدن به یه طبیعت بکر بود!
هدف تو برای طی کردن مسیر زندگی چیه!؟
میارزه خودت و اذیت کنی؟!
میارزه براش تلاش کنی؟!🤔
#یارصمیمی_وسط_طبیعت
🌱@takrang1
از اونجایی که پستای وسط طبیعت و دوست دارید، گفتم دوباره براتون بنویسم🤓
اینجوریه که ما میریم بیرون من میگم اِ اینجا یه عکس بگیرم واسه تکرنگ😂
اینجاهم دو دقیقه وایسید من عکس بگیرم😅
#یارصمیمی_وسط_طبیعت🌱
🪴@takrang1
دستای سیاه خودم و بچههای کوچیک رو که میدیدم، فکر میکردم خیلی وقتا برای رسیدن به ثمر زندگی، برای پیدا کردن هسته زندگیمون، باید وجودمون و بتکونیم، هرچندبا سختی، هرچند بافشار...✋🏿
بعدش برای رسیدن به ثمر زندگیات، شاید خسته بشی، شاید دستت سیاه بشه، اما بعدش لذت رسیدن به ثمر سیاهیها رو برات آسون میکنه!🌱
#یارصمیمی_در_طبیعت
🪴@takrang1
اول یه سری دوستان رفتن بالای درخت شروع کردن به ریختن گردوها،
بعضیهاشون راحت جدا میشدن، بعضیها نه!🌳
پوستهشون سفت و محکم چسبیده بود به شاخههای درخت!
با چوب انقدر میزدن تو سرشون تا بیافتن زمین😁
مرحله بعدی کندن پوست گردوها بود، سفت بودن و محکم!
ظاهرشون سبز قشنگی بود، اما برای رسیدن به هسته باید دستات و سیاه میکردی!✋🏿
#یارصمیمی_وسط_طبیعت🌱
🪴@takrang1
دیر اومدم، چون اینجا بودم
مشغول گردوچینی😁
و از اونجایی که من خیلی به فکر شمام، از اینجا هم باهم میخوایم حرف بزنیم😜
#یارصمیمی_وسط_طبیعت
🌱@takrang1