ڪسـے ڪه با ڪـتــ📚ــاب آروم بشــہ
•
•
•
هیـــــــچ آرامشـــ😌ـــے رو از دسـت نمیــده
📚|#من_و_کتاب
ڪسـے ڪه با ڪـتــ📚ــاب آروم بشــہ
•
•
•
هیـــــــچ آرامشـــ😌ـــے رو از دسـت نمیــده
📚|#من_و_کتاب
•~°🌚🌙🌚°~•
دیدید میگن طرف ظاهرش یجوره باطنش یجور🤔
خب این ویژگی مخصوصا آدما نیست😊
خیلی وقت ها شبکه های مجازی📱
از جمله 💢اینستاگرام💢
هم همینجوری هستن!
که البته با یکم تفکر میشه کل ماجرا رو فهمید😉
#شب_کلیپ🌛
🌱}•• یه گیاهی هست
🍃}••که دور گیاه های دیگه میپیچه...
🔎}••با بزرگ و بزرگتر شدنش
🌀}•• پیچش بیشتر میشه و...
❌}••در آخر هم گیاهو خفه میکنه!😟
💬}••اسم این گیاه: عَشَقِه است❗️
🔦}••تفاوت عشـ♡ـق و محبـ✨ـت همینه!
❤️}••عشق یعنی به خاطر دوست داشتنی خــــودت، خواستههای دیگران رو از بین ببری!✖️
🌾}••اما محبت رشدش متفاوته‼️
#محبت
{♡جــــــــونم به نــــــــوجوونی♡}
😌دوران طلایی خوشگلی
که هم بچه نیستم🤓
...و
←[عقلم داره شکوفا میشه]→
هم پر از
انــــ🤩ــــرژی
و نشــــ🤣ــــاط
وگاهی هم شیطــ🤪ــــــنتم:)
✔️فقط یه چیزی هست
که بزرگترا دارن و من ندارم
...و
👊🏻)میخوام اونم داشته باشم!:)
〖مالِ خودِ خودم😌〗
#نوجوونی
°• بیچاره بزرگترا! •°
🤩¦یه عالمه کار و طرح و برنامــه مفید دارن،[📝
☹️ ¦اما حال و حوصله و توان انجام دادنش رو
نه[🚶🏻♀
🤪¦یه جووووووری
حسرت می خورن به انرژی بچه ها...[😒
🗣¦یادمه یه وقتایی به خودمم می گفتن:[👀
🙄¦قدر بدون...به سن ما که برسی،
جونت کم میشه![😐
#نوجوونی
•••🦋🕊🦋🕊•••
🚶♀یادش بخیر!
تو بچگی به یه آب نـــ🍭ــــبات ذوق میکردیم،
برا یه عروســ👧ـــــک که جنسش هم خوب نبود🚫،
🌍|°هم پا زمین میزدیم
🌊|°هم یه عالمه گریه و اصرار...
اینجور وقتا مامان باباهامون 👥
میگفتن🗣:
😁|°الان بچه اید
🚶♀|°کم کم بزرگ میشید
🧠|°عاقل میشید:)
#نوجوونی
سلاممم به اهالی سحرخیز ✨
حتما که بیدارید و دارید به کاراتون میرسید😌😎
میدونستید وقتی ۶ تا ۷ ساعت خواب هستید، میزان آب بدن خیلی کم میشه و
غلظت خون بالا میره ولی وقتی زود بیدار بشید یک لیوان آبِ ولرم و جوشیده بخورید،
غلظت خون شما کم میشه و چربیها هم تو رگهاتون تهنشین نمیشه😎
#باشگاه_شاداب_ها
احساسات را نمیتوان نوشت...
همانطور که روح را نمیشود وصف کرد!
اما حال و هوای اینجا را اگر بخواهیم بنویسیم...
شبهای غریبانهای دارد اینجا...
بوی بغض؛ اشک...
اما آرام و بی صدا؛ با سکوتی غریبانه!
همه مبهوتند به سیاهیای که سایه غم را بر دل شب انداخته!
اینجا هر روز جمعه است...
چشمانی که میبارند به امید روزی که تو را پشت سر یار سفرکردهمان ببینند!
و شبها مبهوتانه خیرهاند به سیاهیای که خبر از نیامدن صاحبمان میدهد و ندیدن هزار روزه تو!
اما...
فردایی هست...
امیدی هست...
امامی هست...
و چشم به راهیِ ما برای آمدن آقایمان هر روزه ادامه دارد...
ایستاده اشک میریزیم...
تاظهور....
#ادمین_نوشت 🖋
| ٺو نمیتونے 🤦♀
| وسیڵهموࢪدنیازشروندارۍ 🤷♀
/\ امڪان نداڕه 🙍♀
↯نٺیجههمش یہجملس↯
°/ناامیدے\°
•شایدراسٺمیگہ😧
•و مننمیٺۅنم 🙁
•و سࢪمایـه ها 💎
•و اسٺعداد ها 👩🔬
•و یهعالــمههه 🔅
•ٺوانمندےدیگہ 💪
•رو نمیبینیم 👀
-🧠- یادمونباشہ
-™- با یڪ کلمه اشٺباہ
-🌋- زلزلہ ࢪا
-🤯- بهباورماݩ
-✋- ࢪاه ندیم
#امید
فرمانده سپاه شد و ساکن تهران!
دلش نمیآمد خانهای که با نام صاحبش گره خورده را بفروشد!
خانه خودش و پسرش شد محل روضه!
همسایهای آمد و
او هم ملکش را وقف کرد!
پول جمع کردند و
خانههای اطراف هم...
مردم که برای روضه میآمدند؛
میگفتند:
برویم روضه خانه حاج قاسم !
حاجی این را نمیخواست؛
خانه باید به نام صاحبش مشهور میشد؛
به نام بیتالزهرا...
#ادمین_در_شهر🚗