
°
این روزها وقتی عقربههای ساعت به شیش و هفت میرسند
خورشید غروب میکند و دلم به یاد سفری میافتد که تا به حال نرفته است.
رفقا حرف از پاسپورت و بلیط و ثبتنام در سامانه میزنند و من
با حالتی دلتنگتر از همیشه به عبدالمهدی پناه میبرم و لحظه لحظه زندگیاش را ورق میزنم.
از او میخوانم که حالم بهتر شود
مخصوصا اینکه بچههای گرافیک و محتوای تک رنگ هم کولهها را بستهاند...
میدانی قبلترها دلم میخواست هرلحظه با او و مرام و کارهایش زندگی کنم
حتی گاهی میخواستم برایش بنویسم
اما...
#حال_و_هوای_ادمین🌿